در گذشتههای دور، ارتباطات تنها از طریق تلفن و نامه بود. اگر دچار مهاجرت میشدی، تمام ارتباطت با خاستگاه روحیات قطع میشد. رگ و پیات دو پاره میشد. نمیفهمیدی در کوچهات، شهرت چی میگذره و عزیزانت در چه حال هستن. قیمت تخم مرغ رو نمیفهمیدی. نمیدونستی امروز در شهرت بارون میاد یا آفتابیه. راهی نبود تا بفهمی که مادرت صبح ناشتا رفته توی صف تا بلکه عصری یک قالب پنیر لای روزنامه با خودش به خونه ببره. امکان نداشت سرمای پای برادرت رو حس کنی که شب موقع خواب نفت نداره تا بخاریش رو روشن کنه. یا مثل خیلیها که به چشم دیدم از خاکت کنده و جذب خاک جدید میشدی یا چون غلامحسین ساعدی در حسرت میسوختی و راه عدم در پیش میگرفتی.
امروز اما چیزی به اسم تکنولوژی ارتباطات وجود داره. ماهواره هست تا اخبار شهر که نه، کوچهات رو در کسری از ثانیه دریافت کنی. چیزی به اسم گوگلمپ هست که باهاش میری دم در خونهات رو هزاران کیلومتر اون طرفتر میبینی. نسل جدید تلفن همراه هست که بدون زحمت خاصی، بهت اجازه میده همزمان و مجانی صوت و تصویر عزیزت رو در شهرت داشته باشی. اینترنت هست که همه چیز رو در اون میتونی پیدا کنی و بخونی. وبلاگها و شبکههای یوتیوب و فیسبوک و هزار درد بیدرمان هست که به تو اجازه نمیده حتی یک ثانیه بیخبر و بیاطلاع باشی.
توی درد نیستی، اما به وضوح حسش میکنی، لمسش میکنی. با چشمات میبینیش.
ترس از فضای امنیتی رو خوب میفهمی وقتی که داری با فلان کس در خانوادهات حرف میزنی که هرگز نه سیاسی بوده نه سیاسی فکر کرده و وقتی اسم فلان مسئول کشورت رو میاری، تلفن رو قطع میکنه.
در اون گذشتههای دور، برچسبی وجود داشته که خیلی به جا و منطقی به مهاجران الصاق میشد: خارجنشین بیخبر. امروز اما، این برچسب خیلی سخت به مهاجران میچسبد. اغلب مهاجران نسل جدید، هنوز درد وطنشون رو دارن و توی همون وطن دارن زندگی میکنن. از اخبارش و تکاپوی سیاسی ـ اقتصادی ـ اجتماعیش دارن ارتزاق میکنن حتی. مثل وطن، چند دستگی سیاسی دارن، نظرهای مختلف دارن و در جمعهای دوستانهشان، بحث میکنن، دعوا میکنن، جانبداری میکنن، سعی در اقناع طرف مقابل دارن و در یک کلام: از ایران جدا نشدن.
اونهایی که به قشر مهاجران پیگیر، مهاجران دلبسته و وابسته به خاک و ریشهشان، برچسب «خارجنشین» میزنن و اونها رو دعوت به خفه شدن میکنن، تنها در یک کار موفق هستن: در دلسرد کردن اون مهاجری که دلش برای خاکش میطپه. در سوق دادنش به وا دادن و رها کردن هر چه که اسمش ریشه هست. در کندن از مردمی که با اونها زندگی کرده و هنوز هم داره زندگی میکنه.
واژه «خارجنشین خوشنشین» رو از ادبیاتمون حذف کنیم … بعد بشینیم ببینیم برآیند نظر مقیمان میهن با مهاجران از آن، چه هست. راهکارها کدامند و بهترین روش مقابله با اعجوبههایی که مشغول حکومت بر هر دو قشر هستن، چیست. تاریخ رو کسانی ساختن که در برابر دشمن مشترک، با هم و پشت هم بودن.
asadollah
2013/06/04 at 15:40
و بهترین روش مقابله با اعجوبههایی که مشغول حکومت بر هر دو قشر هستن، چیست.
اصلاح می شود:
و بهترین روش مقابله با حیواناتی که مشغول حکومت بر هر دو قشر هستن، چیست ؟
bozmajje
2013/06/11 at 06:06
بهترین روش، تشکیل یک جبهه متحد ملی با شرکت تمامی مخالفان رژیم هست. جبههای که در مردم این امید رو بتونه جا بندازه که این رژیم رفتنی هست و آینده بهتری در انتظار ماست. جبههای که توانائی به راه اندازی اعتصابات کارگری و بستن منابع مالی این رژیم رو داشته باشه. شاه رو کی انداخت؟ اعتصاب کارگران نفت جلوی پول دولت رو گرفت که نهایتا منتهی به سقوط رژیم شد.
همه، چه سلطنت طلب، چه ملی-مذهبی، چه چریک فدائی، چه مجاهد خلق، همه اونهایی که میخوان ایران از چنگ این رژیم در بیاد باید متحد بشن. راه دیگهای نیست.